Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-02@08:52:16 GMT

ویژگی منحصر به فرد نظام سیاسی اسلام چیست؟

تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۸۷۹۴۱

ویژگی منحصر به فرد نظام سیاسی اسلام چیست؟

ابراهیم کلانتریبه گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، چهل و نهمین جلسه از سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه» با تدریس حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام، با موضوع «جایگاه مردم در ولایت با تکیه بر مقبوله عمربن حنظله»، در سالن شهید آیت الله دستغیب آستان مقدس برگزار شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تولیت حرم مطهر در این جلسه ضمن تبریک و گرامی داشت ایام ولادت باسعادت نبی مکرم اسلام(ص) و امام جعفر صادق(ع) و آغاز هفته وحدت، گفت: در جلسه گذشته به بحث و بررسی پیرامون «مَقبوله عُمَر بْن حَنْظَله» پرداختیم و پس از نقل روایت، نکاتی را متذکر شدیم. در ابتدای جلسه امروز با استفاده از همین روایت به یادآوری یک نکته مهم در باب جایگاه مردم و شهروندان جامعه اسلامی در حاکمیت اسلامی که در طول جلسات ولایت فقیه بارها مطرح شده است می پردازیم.

وی یادآور شد: همان طور که در جلسه پیشین، در بیان و شرح مقبوله عنوان شد، امام صادق(ع) پس از آنکه ویژگی های اصلی مرجع مؤمنان در امور اجتماعی را بر شمردند، فرمودند: «فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً»، یعنی مؤمنان باید در امور اجتماعی خود شخصی با چنین ویژگی هایی را برگزینند. امام(ع) درباره چرایی این دستور هم می فرمایند: «فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً»، زیرا من چنین شخصی با چنین ویژگی هایی را حاکم و ولیّ شما قرار داده ام. از همین بخش از سخنان امام (ع) دو نکته اساسی به دست می آید.

استاد دانشگاه تهران در توضیح نکات احصاء شده از سخن امام صادق(ع) گفت: اولین نکته این است که فقیهان واجد شرایط، آنگاه که دسترسی به امام نباشد، از سوی امام به ولایت بر جامعه اسلامی منصوب شده اند که این نصب هم متکی بر نصبِ امام معصوم از سوی خداوند است که این اشاره به مقام ثبوت می باشد. نکته دیگر، آن است که برای اینکه چنین نصبی به مرحله اجرا برسد مؤمنان باید به حاکمیت فقیهان واجد شرایط رضایت بدهند و با این رضایت، دست آنان را در اِعمال حاکمیت باز کنند که همان مقام اثبات، می باشد.

وی تصریح کرد: توجه دارید که در مقام اول، یعنی مقام ثبوت، فقط نصب از ناحیه خداوند مطرح است و لاغیر، اما در مقام دوم، یعنی مقام اثبات، همه تکلیف و اقدام متوجه عموم مردم است و لاغیر. نصب فقیهان در مقام ثبوت، تکلیف الهی را متوجه فقیهان می کند که بر اساس آن حق ندارند از زیر بار مسئولیت اداره جامعه اسلامی شانه خالی کنند، اما دستور امام به وجوب رضایت مؤمنان بر این حاکمیت، تکلیف الهی را متوجه عموم مؤمنان می کند که بر اساس آن باید برای برپایی چنین حاکمیتی تلاش کنند وحق ندارند به حاکمیتی غیر از این رضایت دهند.

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی گفت: ترکیب مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی برای قدرت یافتن حاکم و اِعمال حاکمیت در جامعه، ویژگی منحصر به فرد نظام سیاسی اسلام و فقط و فقط مختص آن است و در هیچ نظام سیاسی دیگری نمی توان آن را سراغ نمود.

وی در ادامه به این موضوع پرداخت که نصب عام توسط امام صادق(ع) آیا پس از شهادت آن حضرت می تواند برای نسل های بعد معتبر باشد؟ و اظهار کرد: با توجه به صراحت بکار رفته در بیان امام صادق(ع) در مقبوله عمربن حنظله، تردیدی نمی ماند که آن حضرت با بیان ویژگی های لازم، فقیهان را به صورت عام به حاکمیت بر جامعه مؤمنان منصوب و این نصب را به نصب الهی خود مستند فرموده اند، اما سئوال این است که آیا چنین نصبی، محدود و مقیَّد به زمان حیات آن حضرت نمی باشد تا با رحلت امام صادق(ع) منصوبین ایشان نیز از مقام خود منعزل گردند؟

استاد دانشگاه تهران در پاسخ به این سوال گفت: باید توجه داشت که اولاً در تفکر بنیادی شیعه، امام(ع)، امام است چه در حین حیات و چه پس از وفات، چنانکه امام(ع)، امام است چه قیام بکند و چه قیام نکند[= حیّاً و میتاً، قائماً و قاعداً]، و ثانیاً: نصب اشخاص به مناصب گوناگون، همچون نصب به ولایت، نصب به قضا، نصب متولی برای وقف، نصب قیم برای سفیهان و کودکان نابالغ، هرگز با مرگ شخص نصب کننده باطل نمی گردد؛ زیرا در سیره عقلاء بسیار بدیهی می نماید که با مرگ یا تغییر سلطان و یا هیأت دولت هیچ یک از منصوبان آنان از مقام خود منعزل نمی گردند بلکه در همان مناصب باقی مانده و نیازمند نصب جدیدی نیز نمی باشند.

وی خاطرنشان کرد: البته سلطان و یا هیأت دولت جدید می تواند منصوبان پیشین را عزل نمایند. در موضوع نصب فقیهان واجد شرایط به حاکمیت جامعه مومنان توسط امام صادق(ع) نیز مسأله از همین قرار است، بدین معنا که این نصب حتی پس از رحلت آن امام(ع) نیز بر اعتبار خود باقی است و هیچ سند و یا دلیلی مبنی بر عزل فقیهان توسط امامان پس از وی وجود ندارد و هیچ کس نیز مدعی چنین سخنی نشده است.

بنابراین، فقیهان منصوب از سوی امام صادق(ع) به حاکمیت بر جامعه اسلامی، همچنان به این مقام منصوبند و این نصب تا زمان ظهور امام عصر(عج) بر اعتبار خود باقی است(بنگرید به: امام خمینی(قدس سره)، کتاب البیع، ج۲، ص۶۴۳)

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در ادامه به تفاوت های «ولایت» و «وکالت»، پرداخت و گفت: با توجه به مطالب ذکر شده جا دارد در اینجا تفاوت های ولایت و وکالت نیز تبیین شود. استاد جوادی آملی بحث نسبتاً مفصلی در باب تفاوت های ولایت و وکالت دارند(بنگرید به: ولایت فقیه ولایت فقاهت و ولایت، صص۲۰۷ـ۲۱۰)، که چکیده آن را حضورتان تقدیم می کنم.

 تولیت حرم مطهر در توضیح نخستین تفاوت میان ولایت و وکالت گفت: هرگاه شخصی کاری را بر اساس وکالت از دیگری انجام دهد، اصالت رأی و تصمیم گیری از آنِ همان دیگری، یعنی موکّل است و حدود کار وکیل، بستگی دارد به تشخیص موکّل یعنی وکیل کننده و به محدوده وکالتی که موکّل به او داده است. ولی اگر شخصی، بر اساس ولایت بر دیگری، کاری را برای تأمین مصالح او انجام دهد، اصالت رأی و تصمیم گیری و تشخیص، از آن خودش یعنی ولیّ است و او بر اساس محدوده ولایتی که از ناحیه خداوند به او داده شده است عمل می کند.

وی دومین تفاوت را اینگونه بیان کرد: از آنجا که معیار تصمیم گیری در ولایت، تشخیص ولی و سرپرست است، اما در وکالت، تشخیص موکّل(وکیل کننده) معتبر است، پس جمع ولایت و وکالت در یک کار معین، ممکن نیست، یعنی ممکن نیست که یک شخص، در یک کار خاص، هم ولیّ بر دیگری باشد و هم وکیل از سوی او.

این استاد حوزه و دانشگاه در توضیح سومین تفاوت میان ولایت و وکالت گفت: منشأ مشروعیت ولایت فقط خداوند است. از اینرو، ولایت داشتن هر انسان معصوم و یا غیرمعصوم بر انسان های دیگر، نیازمند تعیین و جعل بی واسطه و یا با واسطه ولایت از سوی خداوند است. اما منشأ مشروعیت وکالت، موکِل است. هر انسانی می تواند در محدوده ای که متعلِق و مربوط به شخص اوست دیگری را وکیل قرار دهد و در چارچوب و مدت زمانی که خودش تعیین می کند به او اختیار دهد تا کارهایش را انجام دهد.

وی خاطرنشان کرد: امامان معصوم(علیهم السلام) که از سوی خداوند به عنوان اولیاء جامعه بشری منصوب شده اند، می توانند افراد واجد شرایط را از سوی خود ولیّ و رهبر جامعه قرار دهند که در این صورت، منصوبین از سوی امامان معصوم، ولایت بر جامعه اسلامی را از خداوند گرفته اند، اما با واسطه امامان. سخن امام صادق(ع) در مقبوله عمربن حنظله، دقیقاً بیانگر همین مطلب است [=فاِنّی قد جَعَلتُه علیکُم حاکِمَاً].

کلانتری در ادامه به بیان چهارمین تفاوت پرداخت و گفت: وکالت، تنها در مواردی صورت می پذیرد که آن موارد، به طور کامل در اختیار وکیل کننده باشد و لذا هیچ کس نمی تواند امر مشترک میان خود و دیگران را بدون اجازه از آنان، به صورت وکالت تام و مستقل به شخص سومی تفویض نماید؛ چنانکه هیچ شخصی نمی تواند ولایت بر جان، مال و ناموسِ خود را که متعلق به خداوند و تحت مالکیت حقیقی خداوند است به دیگری واگذارد. یک انسان عاقل و بالغ و دارای اختیار نمی تواند اختیار و اراده خود را به دیگری واگذار کند و بگوید من حق حاکمیت بر خود را به تو واگذار می کنم و تو را «قیّم تام الاختیار» خود قرار می دهم و خود را «مسلوب الاختیار تام » می گردانم. بنابراین، آنچه که یک شخص برای خود معین می کند، تنها در محور وکالت و توکیل است نه در محور ولایت و تولیت.

استاد دانشگاه تهران در ادامه به بیان تفاوت پنجم پرداخت و گفت: یکی دیگر از تفاوت های وکالت با ولایت آن است که عقد و قرارداد وکالت، تابع موکِّل است و با مرگ او برطرف می شود و وکیل نیز معزول می گردد، زیرا با مرگ موکِّل دیگر کسی وجود ندارد که شخص وکیل، جانشین او در عمل باشد، اما در ولایت چنین نیست و با مرگ ولایتگذار و ناصب(نصب کننده)، ولایت ولی، نسبت به مولّی علیه، از میان نمی رود و تا ولایتگذار دیگر آن را باطل نکند، برقرار خواهد بود و از اینجا دانسته می شود که اگر فقیه جامع الشرایط، از سوی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) یا یکی از امامان معصوم(علیهم السلام) به عنوان ولیّ جامعه اسلامی منصوب گردید، این سمت، تا آن زمان که ولایت او توسط یکی از ائمه بعدی مورد نقض و نفی قرار نگرفته باشد، ثابت خواهد ماند و این، بر خلاف آن مواردی است که امام معصوم، کسی را به عنوان وکیل خود در امری قرار می دهد، زیرا پس از شهادت یا رحلت آن امام معصوم (علیه السلام)، آن شخص وکیل، وکالت نخواهد داشت.

این استاد حوزه و دانشگاه در توضیح ششمین تفاوت میان ولایت و وکالت گفت: شخص وکیل پیش از وکیل شدن از سوی دیگران، حقی بر آنان ندارد که به موجب آن حق، وظیفه ای برای آنان در وکالت دادن به آن شخص ایجاد شود و لذا آنان مختارند که او را وکیل خود کنند یا نکنند، اما در ولایت، شخص ولیّ، پیش از آنکه مردم ولایت او را بپذیرند، از سوی خداوند دارای حق ولایت است که چنین حق مجعول از ناحیه خداوند، وظیفه پذیرش ولایت را بر دیگران ایجاب می کند.

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: شاهچراغ ولایت فقیه نظام اسلامی ابراهیم کلانتری دانشگاه تهران ولایت و وکالت سوی خداوند جامعه اسلامی امام صادق ع واجد شرایط بر جامعه بر اساس امام ع

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۸۷۹۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تشخیص بدعت و انحرافات، ویژگی ممتاز یک معلم

امروز مصادف است با سالروز شهادت علامه بزرگوار مرحوم مطهری رضوان الله تعالی علیه که به عنوان روز معلم نامگذاری شده، بدین جهت چند جمله‌ای عرض می‌کنم.

اولاً باید یاد آن شهید بزرگوار همیشه زنده باشد. ارزش وجودی مرحوم مطهری(ره) در این بود که خطر انحرافات، بدعت‌ها و آسیب‌ها و حملاتی که به دین و اعتقادات مردم می‌شد را به موقع تشخیص داده و با آن مقابله می‌کرد و این ویژگی‌ ممتاز یک معلم است.

معلم حقیقی انسان که نظیر و مثلی ندارد خدای تبارک و تعالی است. این عنوان «علّم آدم الاسماء» و علم اسماء که خدای تبارک و تعالی به آدم تعلیم نمود، فقط این نبود که یک اسماء و حقایقی را به آدم نشان داده  باشد، بلکه راه سعادت و شقاوت و اسباب آن را نیز به او نمایانده است. با نگاهی مختصربه قرآن می‌بینیم اسباب سعادت و خوشبختی همین‌طور اسباب خسران و حتی خسران مبین، همه در قرآن بیان گردیده است.

یک معلم واقعی هم باید به این مرحله برسد و همه‌ همّ و تلاش ما و شما نیز باید همین باشد. در این‌صورت است که اطلاق معلم آن هم در حد یک موجبه‌ی جزئیه بر ما مفهوم پیدا می کند.

اگر امروز بخواهیم معلم نمونه قرن را معرفی کنیم باید امام خمینی(ره) را نام ببریم که چگونه بشر را متوجه خطرات جهانی‌ این قرن کرد. امام فقط با طاغوت ایران مقابله نکرد، امام فقط خطر پهلوی را در ایران تشخیص نداد که با آن مقابله کند، امام خطر استکبار جهانی را به بشریت گوشزد کرد و همه‌ مردم دنیا را متوجه این خطر بزرگ نمود و راه مقابله با آن را بیان کرد.

امام(ره) خطر اسرائیل و صهیونیزم را برای همه ادیان بیان کرد نه فقط برای اسلام. اسرائیل برای همه ادیان و همه کشورهای اسلامی خطرناک است. امام(ره) همه انسان‌ها و همه علما و دانشمندان مذاهب را به مقابله با خطر اسراییل دعوت نمود و این شاخص بزرگ یک معلم است.

می‌خواهم این نتیجه را بگیرم که  همه ما مخصوصاً در این زمان، باید مراقب دین و اعتقادات مردم از هجوم بدعت‌ها، خرافات و اشتباهاتی باشیم که عده‌ای بخواهند در دین داخل کنند. چنانچه یک مدرس و استاد حوزه به این مهم توجه داشته باشد او می‌شود معلم واقعی.

همه ما باید به این سمت برویم. گاهی که انسان در خلوت خودش محاسبه می‌کند که کجا وظیفه خودش را درست انجام داده و کجا انجام نداده؟ مشاهده می‌کند که در خیلی از جاها کوتاهی کرده است. باید کاملا مراقب انحرافات بود، متأسفانه در سیمای جمهوری اسلامی مباحثی در سی‌شب از ماه رمضان مطرح گردید که بسیاری از آنها بی‌اساس بود که اکنون من نمی‌خواهم به تفصیل  وارد این موضوع شوم. اینها را چه کسی باید دنبال کند و جواب بدهد، در آخر هم منتهی شد به یک اهانت بسیار شرم‌آور به ساحت مقدس رسول اکرم(ص) که انسان اگر از این جهالت و از این اهانت دِق کند و بمیرد حق دارد، ولی متأسفانه مطرح شد.

در این سخنرانی‌ها اگر کسی دقت کند گوینده ناخودآگاه به این نتیجه رسیده که دین در هیچ زمانی برای مردم پذیرش ندارد و اولیای دین نمی توانند مردم را جذب دین کنند. آیا این نتیجه با حقیقت دین سازگاری دارد؟ آیا این انحراف نیست؟ مسئولین صدا و سیما اشکالات علمی این مطالب را از حوزه و اندیشمندان مطالبه کنند و عده‌ای کارشناس دینی که لااقل بهره‌ای از اجتهاد دارند را بکار گیرند تا راجع به آن اظهار نظردقیق نمایند. حرف‌های مطرح در آن برنامه پر از اشکال علمی و التقاط و انحراف و تفسیر به رای است، انسان این درد را کجا ببرد؟

«‌هُدًی لِلْمُتَّقِینَ» را با اینکه آیات بعد آن«الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ...» معنا کرده، معنا می‌کند به کسانی که حسود نیستند، ما به چه دلیلی از جیب خودمان، آیات قرآن و روایات را اینطور تخریب کرده و به ذهن جوانان و جامعه القا کنیم. در علم اصول و قواعد تفسیر واضح است که هر حدیثی که مشابهت لفظی با یک آیه دارد را نمی‌توان در تفسیر آن آیه قرار داد و اساساً حدیث را باید بر اساس ضوابط علم اصول تفسیر نمود در حالیکه در این سخنرانیها بدون توجه به این نکات صحبت شده است.

بنابراین حوزه‌ها باید بیدار باشند. بسیار مایه تأسف است که انسان ببیند یک مسائل انحرافی آن هم در مقدس‌ترین زمان‌ها از سیمای جمهوری اسلامی پخش می‌شود و متأسفانه در حوزه علمیه احدی به آن پاسخ نمی‌دهد. چرا؟ ما همه دلسوز انقلابیم، پوست و خون و رگ‌مان انقلاب است ولی این انقلاب را ما برای اسلام و احیای مکتب امام صادق(ع) می‌خواهیم. منِ طلبه حق ندارم از جیب خودم مطلبی را مطرح کنم که نه اساس دارد نه دلیل. این دردی است که امروز وجود دارد.

روز معلم نه فقط روز تجلیل از مرحوم علامه مطهری(ره)؛ بلکه باید تجلیل از همه اساتید و فقها و حکما و مفسران  حاضر و درگذشته باشد. کار یک معلم از کار یک طبیب به‌مراتب مهم‌تر و بزرگتر است. آیا روایت «ابٌ علّمک» را به صرف اینکه کسی یک اصطلاحات و اقوالی را بلد باشد و برای شما ذکر کند می‌توان بر او تطبیق داد؟ یا ابٌ علّمک کسی است که موارد خطر را بشناسد و بفهمد و تعلیم دهد؟ وقتی انسان به صنف عالمان توجه ‌کند تنها صنفی که می‌تواند انحراف و بدعت‌ها را تشخیص دهد فقها هستند، چرا فرمودند «‌الفقهاء حصون الاسلام»؟ نگفتند حکما و مفسران. فقه در این روایت به معنای اعم نیست بلکه آنهایی است که آشنا با احکام دین، با حلال و حرام و ضوابط آن هستند که می‌توانند اسلام را حفظ کرده و حصن برای اسلام باشند. ما باید در این مسیر قرار گرفته و پیش رویم.

از این محبت و بزرگواری‌ای که آقایان در مقام تکریم از استاد نسبت به بنده فرمودند متشکرم. بحمدلله آقایان خود از اساتید هستند، من همیشه خدا را نسبت به این لطف و عنایتی که در کنار همه الطاف و نعمش فرموده شاکرم که در مجلس بحث ما عده‌ای قابل توجه حضور دارند که هر یک از اساتید دروس عالی حوزه و اهل دقت و نظر هستند.

دعا می‌کنم خداوند افق‌های بزرگ علمی را به روی همه ما باز کند، گاهی  فکر می‌کنم عمر تمام شد، چه چیز دست ما آمده؟ هیچی! از این صحبت‌ها و تعریف‌هایی هم که می‌شود فریب نباید خورد. اینها همه تخیل است و آدم خیال می‌کند، واقع این است که ما باید با دعا و تضرع، با نماز شب و توسل به ائمه(ع) از خدا بخواهیم وقتی از دنیا می‌رویم دستان ما از علم پر باشد، هر چه که علم انسان بیشتر باشد رتبه او در عالم قیامت و تقربش به خدا بالاتر است، اینکه در قیامت شأن عالم از شهید هم بالاتر است، وجهش همین است، ان شاء‌الله خداوند نصیب همه ما بفرماید.

دیگر خبرها

  • مدل دانشگاه آزاد برای رسیدن به توانایی گروهی، شبکه سرای نوآوری است
  • طهرانچی: دانشگاه آزاد اسلامی در پی نظام تعلیم و تربیت «احسن» است
  • دکتر طهرانچی: دانشگاه آزاد اسلامی در پی نظام تعلیم و تربیت «احسن» است
  • جوانان و دانشجویان به‌عنوان امانت مردم و خداوند در نزد معلمان و اساتید هستند
  • تشخیص بدعت و انحرافات، ویژگی ممتاز یک معلم
  • اهتمام به مسائل سیاسی جامعه و بندگی از ویژگی‌های استاد مطهری بود
  • افعی تهران، راسکولنیکُف و احساس منحصر به فرد بودن در جهان
  • عملیات «وعده صادق» بخش کوچکی از توان نظامی ایران بود
  • ویژگی‌های «عملیات وعده صادق» چه بود؟
  • تاریخ شهادت امام جعفر صادق(ع) ۱۴۰۳ + زندگینامه و احادیث